هنگامی که در تظاهرات مردمی شعار «ننگ ما، ننگ ما، صدا و سیما ی ما» را می شنیدم از خود و از حرفه ی خود شرمسار می شدم و از اینکه در خدمت چنین سازمان وقیح و ناراستی هستم از خود بیزار می شدم. بارها در گفت و گوهای خصوصی با همکاران از وضع بغرنج و متناقضی که در آن گرفتار هستیم سخن می گفتیم. در ساعات ناهار در جمع های دو سه نفره در رستوران، در راهروها، در پشت در استودیوها، هنگامی که برای کشیدن سیگار در محوطه قدم می زدیم به ناگاه یکی از ما به سخن در می آمد و با شگفتی می پرسید: چه بر سر ما آمده است؟ ما اینجا چه می کنیم؟ آیا آن همه آرمان طلبی و قداستی که برای کارمان قائل بودیم به ناگهان دود شد و به هوا رفت؟
من در این وبلاگ سعی می کنم به بخشی از سئوالات بالا و بسیار پرسش های دیگر که همکاران ما در داخل سازمان و دوستان ما در خارج سازمان مطرح می کنند پاسخ دهم و پایگاه فکری کارکنان صدا و سیما را که به گمان بسیاری از این افراد به زشت ترین وجهی مورد سوء استفاده مدیران سازمان قرار گرفته روشن کنم و بر همراهی قلبی خیل عظیمی از کارکنان این سازمان با جنبش سبز مردم ایران تاکید نمایم.
همچنین به عنوان یک دست اندر کار رسانه که سالیان طولانی از عمرم را در محیط رسانه گذرانده ام از این فرصت برای انتقال نظراتم در مورد سایر مسایل اجتماعی و جنبه های گوناگون جنبش مردمی ایران استفاده خواهم کرد.
سلام بر شما هموطن سبز. منتظر نوشته های شما خواهیم بود. لطفا بنویسید که در داخل صدا و سیما چه می گذرد. چرا کارکنان از همکاری خودداری نمی کنند؟ البته شما گفته اید که در این باره خواهید نوشت. منتظر می مانیم. سبز باشید. VVV
پاسخحذفدوست عزیز فرمایشات شما متین اما مردم به خروجی صدا و سیما دقت می کنند و به خاطر این رذالت ها صحیح یا غلط از کل صدا و سیما و هر که در خدمت به آن گام بر می دارد متنفر شده اند...
پاسخحذفبرادر
پاسخحذفمراقب باش ای پی ات لو نرود.
خدا پشت و پناهت
یک همکار