۱۳۸۸ بهمن ۲, جمعه

در 22 بهمن سحرخیز باشیم

تردیدی نیست که سران کودتا می خواهند به هر نحوی شده مانع تحقق خواست تاریخی ایرانیان شوند. چندان هم جای شگفتی ندارد. همیشه کسانی بوده اند که خواسته اند چرخ تاریخ را به عقب برگردانند چون اذهان گذشته گرا و متحجر آنها از آینده و از پیشرفت می هراسد. با این همه تاریخ راه خود را می رود و پیشرفت اجتناب ناپذیر است. متاسفانه سرزمین محبوب ما ایران بیش از سهم خود از تاریک اندیشان و متحجران آسیب دیده است.
تردیدی نیست که سران کودتا تمام توان تدارکاتی خود را به کار خواهند بست تا به هر ترفندی شده مراسمی برگزار کنند و جلوی دوربین های تلویزیون نمایشی از همراهی امت حزب الله با رهبر فرزانه ترتیب دهند. اجبار سربازان و کارمندان ادامه خواهد یافت. رشوه دهی های تحقیر آمیز و گداپرورانه تکرار خواهد شد. یقه درانی و تهمت پراکنی ادامه خواهد یافت. دستگیری ها تشدید خواهد شد. تهدید های صریح افزایش خواهد یافت. گشت ها و پست های بازرسی شبانه که چندی است شروع شده تقویت خواهد شد. شایعاتی مبنی بر تفاهم با برخی از سران جنبش سبز پخش خواهد شد. قاتلان حرفه ای که برخی شان وکیل الدوله و برخی شان خفیه نویس اند به تک و تا خواهند افتاد چرا که گمان می کنند اگر از این گردنه به سلامت عبور کنند جنبش را زمین گیر کرده و پیروزی استبداد را تضمین کرده اند. زهی خیال باطل:
1- مردم ایران پرشمارتر از همه ی موقعیت های پیشین به خیابان خواهند آمد
2- مردم ایران از هرگونه درگیری که بهانه به دست کودتا چیان بدهد پرهیز خواهند کرد
3- مردم ایران فقط در تهران نیستند. سایر شهر های بزرگ و کوچک هم می توانند از این فرصت تاریخی استفاده کنند تا کودتاگران نتوانند همه ی توان کشوری خود را در تهران متمرکز کنند.
4- اگر بر فرض در 22 بهمن مردم را سرکوب کردند و به ظاهر نمایشی از طرفداری از ولایت فقیه ترتیب دادند باز هم ما می دانیم که پیروزیم و آنها میدانند که شکست خورده اند چون ما رو به آینده داریم و آنها رو به گذشته. پس جای هیچ اندوهی نیست

اما پیشنهادات برای 22 بهمن:
1- سحر خیز باشیم و از صبح زود بدون جلب توجه و بدون آشکار کردن نشانه های سبز میدان آزادی و محوطه ی نزدیک جایگاه را پر کنیم
2- تا قبل از شروع مراسم و حضور میلیونی هویت و دلبستگی خود به جنبش سبز را آشکار نکنییم. نگذازیم کودتاچیان محوطه ی تحت پوشش دوربین ها را با مزدوران و عمله ی ارتجاع پرکنند.
3- از هرگونه درگیری پرهیز کنیم. سربازان و درجه دارانی که قصد حمله به ما را دارند در آغوش بکشیم و ببوسیم. به آنها بگوییم که آنها را دوست داریم و برادر خود می دانیم. (من این روش را قبلا و از جمله در روز عاشورا آزمودم . جواب می دهد)
4- اگر خدای نکرده درگیری رخ داد از خود دفاع کنیم. بهترین روش دفاع استفاده از شمار بسیار بیشتر ماست. بسیجی ها را دستگیر کنیم و اگر شد در همان مدت کوتاهی که آنان را تگه می داریم از آنها فیلم و اعتراف بگیریم.
5- در شعارهایمان علیه "بسیجی " شعار ندهیم. بسیجی واژه ی زیبایی است که در سالیان جنگ مفهومی آسمانی و آرمانی داشت. این افراد را همان چه که هستند بنامیم یعنی: "چماقدار - مزدور". کسان زیادی عضو بسیج هستند به دلایل مختلف که اهل عربده کشی و آدم کشی نیستند. نباید آنها را برنجانیم و به چماقداران اعتبار کاذب و شخصیت دروغین بدهیم. آنها را با لفظ چماقدار یاد کنید که افشاگر ماهیت آنهاست و حسابشان را از بسیجی جدا کنید. در ضمن تعداد هجاهای واژه ی چماقدار با بسیجی یکی است و در شعارهای موجود به راحتی جایگزین می شود.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر