در مورد اینکه چرا و چگونه چنین اتفاقی افتاد بسیار نوشته اند. رهبران گروه های سیاسی و روشنفکران را مقصر دانسته اند. خیانت حاکمان به آرمان های مردم را بر شمرده اند. اما کمتر کسی از نقش همین مردم در تثبیت حکومت ستمگر سخن گفته است. مردمی که با شور و شوق و از جان گذشتگی انقلاب را به ثمر رساندند و آن را مثل یک متاع آماده تحویل دادند و به اطاعت محض از امام شان دل خوش کردند. مردمی که هنوز هم در پی یک رهبر می گردند تا گوش به فرمان باشند. تاریخ طولانی سیطره ی استبداد در ایران گویی ما ایرانیان را از حس احترام به خود و اعتماد به عقل و خرد خود تهی کرده است. ما آماده ی جان فشانی هستیم اما حاضر به شنیدن صدای دیگران نیستیم. حوصله ی کتاب خواندن و چیز یاد گرفتن نداریم. درک عمیقی از مفاهیم نداریم. یادم میاید در همان سال های اول انقلاب دو نفر دیدم که خری را خشت خام بار کرده در جاده ای می راندند. یکی به دیگری گفت: کمو یعنی خدا. کمونیست یعنی خدا نیست. از یاد نبرده ایم که چه کسانی در این مملکت به جرم لیبرالیسم و سکولاریسم تکفیر شدند و مردمان بسیاری در خیابان ها شعار می دادند: درود بر آزادی - مرگ بر لیبرال!
22 بهمن نمادی از پیروزی توده ها ست. اما این پیروزی نتوانست منجر به تحولی راستین در جهت خواسته های تاریخی ما شود. چرا؟ شاید چون آن توده ها خودشان دچار تحول نشدند. ما نیاز به تحول در خودمان داریم. ما نیاز به دانش و آگاهی داریم. وظیفه ی تک تک ماست که بر دانش سیاسی خود بیفزاییم و به دیگران هم منتقل کنیم.
22 بهمن امسال برای مردم ایران آزمون بزرگی است. مردم باید حقانیت خود را بار دیگر ثابت کنند. یکی از معیارهای اصلی عدم خشونت و احتراز از خشونت به هر قیمتی است. دشوار است کنترل خود وقتی طرف مقابل به خشونت برهنه دست می زند. اما از یاد نبریم. پیروزی ما در گرو عدم خشونت ماست. ما پیروزیم چون نیاز به خشونت نداریم. اگر 22 بهمن 1357 سرخ بود 22 بهمن امسال سبز سبز است. شادان و پایکوبان و با چشم باز پیروزی خرد بر بیخردی و انسانیت بر وحشی گری و مردم ایران بر دیکتاتوری را جشن می گیریم. همه با هم به پیش!
لینک نوشته شما در بالاترین
پاسخحذفhttp://balatarin.com/permlink/2010/2/8/1945569