۱۳۸۸ بهمن ۱۳, سه‌شنبه

شهرت به چه درد می خورد؟

من آدم مشهوری نیستم اما آدم های مشهور در زندگی ام زیاد دیده ام. کار کردن در رسانه به ویژه اگر رسانه ای انحصاری مانند صدا و سیمای جمهوری اسلامی باشد آدم را در معرض آشنایی با چهره های نامدار زیادی قرار می دهد. چهره های سیاسی علمی و ادبی از آن جمله اند. از سوی دیگر رادیو و تلویزیون خودشان ابزار تولید شهرت اند. برخی مشاغل رسانه ای مانند خبرنگاری یا گویندگی یا اجرای برنامه های زنده هم شهرت آفرین اند.
با این همه من در طول عمر حرفه ای خود که در بخش های مختلف از جمله تولید و مدیریت گذشته به افراد زیادی برخورده ام که از این شهرت گریزان بوده اند. گروهی از نامداران عرصه های علم و ادب دعوت های مکرر رادیو و تلویزیون را نپذیرفته اند چون شان خود را بالاتر از حضور در این رسانه می دیده اند. برخی ها مودبانه عذر می خواستند و گروهی به صراحت می گفتند در رسانه ی ضدفرهنگی شما حاضر نمی شویم. از خیلی ها شنیده ام که تلویزیون را "سیمای لاریجانی" و بعدا "سیمای ضرغامی" می خواندند. کسانی را هم دیده ام که به هر خفت و خواری تن می دهند تا در تلویزیون ظاهر شوند.
به عنوان یک آدم غیر مشهور همیشه از خود پرسیده ام شهرت چه فایده ای دارد؟ صرف نظر از لذتی که افراد مشهور از توجه دیگران به خود می برند شهرت مزایای دیگری هم دارد. پزشکانی که در برنامه های خانواده ی تلویزیون ظاهر می شوند بیماران بیشتری گیر شان می آید. سیاستمدارانی که در پی جاه و مقام هستند به شدت به رادیو و تلویزیون نیازمندند و بیش از همه همین گروهند که دریوزگی حضور می کنند. مجریان و گویندگان موفق معمولا در مجالس و محافل مجری گری می کنند و بعضی شان دستمزد های کلان می گیرند. بعضی در نشست های دولتی سطح بالا گروهی در نشست های تجاری و مهمانی ها و عروسی ها و مراسم گلریزان و جشن های خیریه.
این ها بخشی از مزایای شهرت است که البته سودش فقط به خود آدم صاحب شهرت میرسد و ارزش اجتماعی چندانی ندارد. اما آیا این افراد مشهور در قبال این شهرت و ظیفه ای هم دارند و این شهرت می تواند به حال مردم مفید واقع شود. بله.
عملکرد یک آدم صاحب شهرت برد اجتماعی وسیعی دارد. ایستادگی هنرمندی مثل استاد شجریان روحیه بخش است. استعفای کنسول سفارت ایران در نروژ امیدوار کننده است. پناهنده شدن همکار ورزشی ما مهدی رستم پور به جوانان ورزشکار و ورزش دوستی که در خیابانها برای آزادی می جنگند روحیه می دهد.
دوستانی که شهرتی دارید- به هر دلیل صاحب نامی هستید. ملت ایران در این روزهای سرنوشت ساز رفتار و گفتار همه ی شما را زیر نظر دارد. اگر محبوبیت نزد ملت را می خواهید باید به هر نحوی شده دلبستگی خود به آرمانهای مردم را نشان دهید. امروز یا با مردم هستید یا علیه مردم. من نمی گویم همه شغل خود را ترک کنید. برای هر کدام راهی ابتکاری وجود دارد. مطمئن باشید شهرت شما برای شما حاشیه ی امن تری از جوانان گمنام ما فراهم می کند. به رضا رشید پور نگاه کنید. دعوت مجری گری در اختتامیه ی جشنواره ی فجر را رد کرد. مبارزه ی دشواری نیست. از پذیرش یک کار که به او پیشنهاد شده بود سرباز زد. نه دستگیرش خواهند کرد نه اعدام. نه از گرسنگی خواهد مرد نه ترور خواهد شد. با همین حرکت کوچک نشا نه ی همدلی خود با مردم را ایراز کرد و در قلب آنها برای خود جایی رزرو کرد. زحمتی ندارد. اگر هیچ کار نمی کنید حداقل رشید پور باشید و گرنه شهرت شما به لعنت خدا هم نمی ارزد.

۲ نظر: